از وقتی آشتی کردی !!!
اینقدر ذوق کردم ! اینقدر احساس تنها نبودن کردم که نیومدم اینجا تا حرفهای تنهایی هامو بنویسم !!!
ولی دلم همیشه حرف داره واسه گفتن !
دل منم گرفته ، مثل دل تو ! تو نمی گی چرا ، ولی من نمی دونم چرا !!!!
راستی من خیلی حسودم ؟
خیلی ترسو هستم ؟
خیلی تنهام ؟!
اینا سوالن !!!
دلگیرم .
دلگیریم از این دنیا و آدمهاش کم نیست
الان داشتم با دوستم حرف می زدم یکم از کسایی که اذیتم می کنن گله کردم
گفت آدم اینا رو که میبینه قدر کسایی که آدمو می فهمن بیشتر می دونه !
می دونی حتی مامان و بابامم گاهی آزارم میدن !!!
از اونا هم خسته شدم
از همه
از رییسم
از همکلاسیا
از استادم
از همه ی آدمایی که تورو فقط وقتی نیاز دارن بهت می خوان !!!
تو هم منو تنها گذاشتی
درست وقتی که دلم جز تو هیچ کسی رو تو دنیا نمی خواد !!!
خیلی دوست دارم
واقعا عاشقتم
با همه ی وجودم عاشقتم
و تا آخر عمرم عاشقت میمونم
تمام سعیم رو می کنم که از دستت ندم !
اصلا ناراحت نیستم که اینقدر خودم رو کوچیک کردم
اصلا ناراحت نیستم که ۱۰۰۰ بار بهت بگم دوست دارم
ناراحت نیستم که همه فک می کنن تو دوسم نداری و برام ارزشی قائل نیستی !
صدات تو گوشم می گه که هنوزم عاشفمی
عزیزم من دوست دارم بیشتر از همه ی آدمای دنیا
من فراموشت نمی کنم
هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرگــــــــــــــــــــــــــــــز !
اگه یه روز نیای نوشته هامو نخونی چی ؟
اگه دلم با یه عالمه حرف نگفته ساکت شه چی ؟!
اگه بری ؟
اگه دیگه نشه چیزیو عوض کرد ؟
واااای من به کی بگم دارم دیوونه میشم از دستت ؟!
لعنت ... لعنت به هرچی که بین من و تو هست و داره تورو ازم دور می کنه ...
کجایی که دلم اینقدر گرفته ؟!
اگه بدونی چه روزایی رو می گذرونم .
هر روز مثل یه کابوس وحشتناکه ، منتظرم که تموم شه ...
هر روز به امید روز بعد
به امید اینکه بر می گردی
روزی 1000 بار به جای تو به خودم میگم که دوسم داری !
یعنی دارم خودم رو گول می زنم ؟
یعنی نمی خوای برگردی ؟
یعنی همونقدر که فاطمه می گه عوض شدی ؟
یعنی تونستی فراموشم کنی ؟
یعنی ما شکست خوردیم ؟
پس قولامون چی ؟
عشق بیچارمون چی ؟
دلامون ؟
اصلا دلت هنوز به خاطر من می تپه ؟
واااااااااااااااااااااااااای ! خدایا چرا اینطوری شد ؟!