کجایی که دلم اینقدر گرفته ؟!
اگه بدونی چه روزایی رو می گذرونم .
هر روز مثل یه کابوس وحشتناکه ، منتظرم که تموم شه ...
هر روز به امید روز بعد
به امید اینکه بر می گردی
روزی 1000 بار به جای تو به خودم میگم که دوسم داری !
یعنی دارم خودم رو گول می زنم ؟
یعنی نمی خوای برگردی ؟
یعنی همونقدر که فاطمه می گه عوض شدی ؟
یعنی تونستی فراموشم کنی ؟
یعنی ما شکست خوردیم ؟
پس قولامون چی ؟
عشق بیچارمون چی ؟
دلامون ؟
اصلا دلت هنوز به خاطر من می تپه ؟
واااااااااااااااااااااااااای ! خدایا چرا اینطوری شد ؟!